خرید ارزان ویژگی های معشوق در اشعار شهریار

خرید ارزان ویژگی های معشوق در اشعار شهریار , خرید , ارزان , ویژگی , های , معشوق , در , اشعار , شهریار ,

——-

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات<br>دسته بندی : وورد<br>نوع فایل : Word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )<br>تعداد صفحه : 7 صفحه<br><br> قسمتی از متن Word (..docx) :<br><br>به نام خدا

دانشگاه …
دانشکده …
گروه …

موضوع تحقیق
ویژگی های معشوق در اشعار شهریار

برای درس
…
استاد
…
دانشجو
…

دی ماه 1396
مقدمه
استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) در سال 1285 هجری شمس در سال 1285 هجری شمسی در روستای خشکاب در بخش قره چمن آذربایجان متولد شد. پدرش حاجی میر آقا خشکنابی و از وکلای مبرز و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوش نویسان دوره خود و با ایمان و کریم الطبع بود.
دست تقدیر او را به دام عشقی نافرجام گرفتار ساخت و این ناکامی موهبتی بود الهی؛ که در آتش درون و سوز و التهاب شاعر را شعله ور ساخت و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژه ای کشانید تا جایی که از بند علائق رست و در سلک صاحبدلان درآمد و سروده هایش رنگ و بوی دیگر یافت و شاعر در آغازین دوران جوانی به وجهی نیک از عهده این آزمون درد و رنج برآمد و بر پایه هنری اش به سرحد کمال معنوی رسید. غالب غزلهای سوزناک او که به ذائقه عموم خوش آیند است. این عشق مجاز است که در قصیده زفاف شاعر که شب عروسی معشوقه هم هست؛ با یک قوس صعودی اوج گرفته؛ به عشق عرفانی و الهی تبدیل می شود. ولی به قول خودش این عشق مجاز به حالت سکرات بوده و حسن طبیعت هم مدتها به همان صورت اولی برای او تجلی کرده و شهریار هم با زبان اولی با او صحبت کرده است.
استاد شهریار سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانه پربار و افتخار، در 27 شهریور ماه 1367 به ملکوت اعلی پیوست و پیکرش در مقبره الشعرای تبریز که مدفن بسیاری از شعرا و هنرمندان آن دیار است به خاک سپرده شد.
اما جز گزارش هاى کلّى و مختصر، ما شناخت درستى از معشوقِ شاعر در دست نداریم. آن دو کى و چگونه با هم آشنا شده اند؟ دوران آشنایى تا جدایى چقدر زمان برده است؟ معشوق چه مشکل اساسى با شاعر داشته است؟ روابط آن دو در چه حدّى بوده است؟ چنانکه از اشعار شاعر پیداست معشوق به منزل شهریار نیز رفت و آمد داشته، در این خلوت ها چه گذشته است؟ حتّى ما از منظر ظاهر معشوق نیز اطّلاعات دقیقى نداریم. اینکه شاعر وى را با صفاتى چون حور، گل، سرو بلند، لاله رخ، پرى وش، ماه، ترک، بورزلفِ زاغ چشم، خطاب مى کند آیا تعارفات شاعرانه است یا واقعاً معشوق همه این صفات ظاهرى را با خود داشته است؟ و ده ها سئوال دیگر که بى جواب مى ماند. (ثروت – 1387)

معشوق در اشعار شهریار
1-ارزیابی خود در نگاه معشوق
عاشق در این مرحله امیدوار است و حدس نمى زند اگر این تفریح در نیمه راه به بن بست برسد چه خواهد شد. پس ماجرا را ساده تلقى مى کند:
گر آرزوى وصل اش پیرم کند مکن عیب عیب است از جوانى، کاین آرزو ندارد
(دیوان – 1379)
حتّى هنوز مجذوب، هویّت دارد و از شخصیّت و فردیّت خود حمایت مى کند. نمى داند که روزى معشوق، این هویّت را چنان در هم خواهد ریخت که جز خوارى و احساس بدبختى از وجودش مفهومى باقى نماند.
باورش نمى شود این نمره اى که به خود مى دهد در آینده اى نه چندان دور با معیارهاى معشوق پشیزى نخواهد ارزید. بنابراین مانند هر جوان خام به ویژگی های خود می نازد و آنها را به رخ معشوق می کشد.
بر پایه همین اعتماد به نفس و تکیه بر هنر شاعرى تصّور مى کند روزى معشوق در کمند او خواهد افتاد:
اى غزالى که گرفتار کمند تو شدم، باش تا به دامِ غزل افتى و گرفتار من آیى
(دیوان – 1379)
حتّى:
سپر صلح و صفا دارم و شمشیر محبّت با تو آن پنجه نبینم که به پیکار من آیى
(دیوان – 1379)
این اعتماد به نفس حتّى پس از پیدا شدن رقیب نیز وجود دارد. در آغاز حضور او را چندان جدّى نمى گیرد. هرچند رقیب از لحاظ مادّى بر شاعر برترى دارد، امّا شاعر امتیازاتى امیدوار کننده در خود کشف مى کند؛ از جمله:
شر و شورى بکن اى دل که به زارى نبرى از حریفى که مجال زر و زورى دارد
شهریارا به گلیمش ننشانى که رقیب بستر و بالشِ سنجاب و سمورى دارد
(دیوان – 1379)
به عبارت دیگر شاعر هنوز از بى وفایى معشوق و بى دردى عشق حتّى تصّورى در ذهن ندارد و این نکته اى است که گذر زمان بدو خواهد آموخت:
کس دل نمى دهد به حبیبى که بى وفاست اول حبیب من به خدا بى وفا نبود
دل با امید وصل به جان خواست درد عشق آن روز درد عشق چنین بى دوا نبود
(دیوان – 1379)

2-نافرمانی معشوق
از آنجا که قرار نیست همیشه گردش ایّام به کام آداست، روزهاى خوش عاشق آرام آرام روى در سراشیبى مى گذارد. ناز و تبخترِ معشوق، آغاز می شود. دیر می آید. خلف وعده می کند.کج خلق می شود. با ترفند هایی سوء ظن و غیرت عاشق را نسبت به رقیب بر می انگیزد. اینجاست که روابط از آن شکل ساده بازیگونه خارج مى شود. بیقرارى، اضطراب، انتظار، نا امیدى، سوءظن، از خلوت به ظهور می رسد. واهمه اینکه نکند معشوق برود و این آخرین دیدار باشد حتّى در حضور نیز موجب بیقرارى مى شود:
دیر آمدى که دست زدامن ندارمت جان مژده داده ام که چو جان در بر آرمت
(دیوان – 1379)
با خود کلنجار مى رود که چرا معشوق مثل سابق نیست. دیر مى آید. کم مى نشیند. تبسّم از لبانش رخت بربسته است و چون او را از هر عیب مبّرا مى داند خود را ملامت مى کند. نکند او را به کلامى یا رفتارى رنجانیده باشد. پس سعى مى کند دل شکسته معشوق را به دست آورد:
گاهى گر از ملالِ محبّت برانمت دورى چنان مکن که به شیون بخوانمت
اى غنچه گلى که لب از خنده بسته اى بازآ که چون صبا به دمى، بشکفانمت
(دیوان – 1379)
امّا هیچکدام از این استغاثه ها و استغفارها نتیجه نمى دهد. انتظار پشت انتظار دمار از روزگار عاشق در مى آورد:
تا کى در انتظار گذارى به زاریم باز آى بعد از اینهمه چشم انتظاریم
(دیوان – 1379)
امّا از این انتظارهاى طولانى خسته مى شود و ضمن گلایه تهدید مى کند:
شنیده اى که توان انتظار یار کشید نمى توان وسط کوچه انتظار کشید
برو که قصّه بدقولى ترا خواهم میان شهر در این گیرو دار جار کشید
مکن شکارم ازین بیشتر که صید دلم زدام زلف تو هم نقشه فرار کشید
(دیوان – 1379)
لکن صحبت بر سر این است که در کار عشق، تعیین کننده معشوق است نه عاشق. همین عامل است که به مرور از عاشق هویّت و اعتماد به نفس و رفتار معتاد را مى گیرد. شاعر نیز بخوبى مى داند این تهدیدها کارساز نیست و گاهى خود را لو مى دهد:
من آخر سر به صحرا مى گذارم تو را در خانه تنها مى گذارم
نپندارى که دیگر کارِ امروز چو رنجیدم به فردا مى گذارم
ولى در پشت سر باشد نگاهم چو از کویت برون پا مى گذارم
(دیوان – 1379)
اکنون دیگر این تفریح ساده نخستین به موضوعى بس بغرنج و پیچیده بدل شده است. از معشوق گله مى کند و مى گوید:
تحمّل گفتى و من هم که کردم سالها امّا چقدر آخر تحمّل بلکه یادت رفته پیمانت
امید خسته ام تا چند گیرد با اجل کشتى بمیرم یا بمانم، پادشاها چیست فرمانت
(دیوان – 1379)
و چون گله نیز کارگر نیست. باب نصیحت را مى گشاید تا شاید از این طریق گشایشى پدید آید و معشوق را همراه خویش سازد. اینکه دیگران به اندازه من قدر تو را نخواهند دانست. رحم نیز چیز خوبى است. اینکه چه شب ها در فکر معشوق بى خوابى ها کشیده، یا چه بدنامى ها به جان خریده و چه جانفشانى ها در راه معشوق مبذول داشته است همه را مستمسک قرار مى دهد تا بلکه ترحّم معشوق را برانگیزد:
اى گل به شکر آنکه در این بوستان گلى خوش دار خاطرى زخزان دیده بلبلى
دیشب در انتظار تو جانم به لب رسید امشب بیا که نیست به فردا تقبّلى
(دیوان – 1379)
امّا دیگر هیچیک از این شگردها که توام با خوارى و خفّت و موجب نابودى شخصیّت و فردیّت اوست ثمرى ندارد.

3-دست نیافتنی بودن معشوق
در عشق هایى که به فراق مى انجامد، مرحله اى است که شاید بتوان از آن به سرگردانى، حیرانى، در به درى و چیزى شبیه به بدبختى نام برد. در این مرحله سرگردان مى شوى. این حس در توست که دیگر معشوق از دست رفته؛ ولى خود را مذبوحانه به این در و آن در مى زنى، به دنبال راه چاره معجزه گونه اى هستى و در عین ناتوانى دست از تلاش هاى نه چندان مفید بر نمى دارى. در تمام مکان هایى که زمانى در آن همراه معشوق سپرى کرده بودى، کنار آبى که با او نشسته بودى، پیاده رویى که با او بر روى سنگفرش اش قدم زده بودى، مغازه اى که با او و براى او چیزى خریده بودى، رستورانى که چیزى همراه او خورده بودى، چهار راهى که منتظر قرار بودى، بار دیگر به همه آنها سرک مى کشى. مى دانى دیگر او را در این مکان ها نخواهى دید ولى فکر مى کنى روح معشوق در همین مکان ها جارى است. خود را مى فریبى که شاید بار دیگر او را در این جاها ببینى. امّا دیگر او گمشده است و تنها خیالش هست که تو را آزار مى دهد. در این مرحله اگر تکّه لباسى از او به جا مانده است، گل سرى، شانه اى که با موی او تماس داشته، حتّى جلد آدامسى که او مى جویده برایت حکم جواهر پیدا مى کند؛ هر چند که رویت هر کدام درد جانکاهى را بردلت مى نشاند. گشت و گذار شهریار در کوچه باغ هاى شمیران و بهجت آباد ازین نوع سرگردانى هاست؛ دریغ از دست دادن پیراهن معشوق ازین نوع هاست که در غزل هایى نظیر در کوچه باغات شمران و بوى پیراهن ثبت است:
اشمّ رائحه یوسفى و کیف شمیم عجب که باز نمى آیم از ضلال قدیم
(دیوان – 1379),

برای مشاهده توضیحات فایل  خرید ارزان ویژگی های معشوق در اشعار شهریار  اینجا کلیک کنید

برای دانلود فایل باکیفیت خرید ارزان ویژگی های معشوق در اشعار شهریار روی دکمه زیر کلیک نمائید

✔️  دارای پشتیبانی 24 ساعته تلفنی و پیامکی و ایمیلی و تلگرامی

✔️  بهترین کیفیت در بین فروشگاه های فایل

✔️  دانلود سریع و مستقیم

✔️  دارای توضیحات مختصر قبل از خرید در صفحه محصول

✔️ دانلود خرید ارزان ویژگی های معشوق در اشعار شهریار